جدول جو
جدول جو

معنی غلام باز - جستجوی لغت در جدول جو

غلام باز
امردباز، بچه باز، ساده باز، شاهدباز
متضاد: دخترباز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غلام بچه
تصویر غلام بچه
پسرجوانی که به صورت خدمتکار در خانه ای کار کند، در دورۀ قاجار، پسر نابالغی که در حرم سرا کار می کرد
فرهنگ فارسی عمید
(غُ بَچْ چَ / چِ)
خانه شاگرد در خانه شاه و اعیان، پسران نابالغ که در حرم شاهان قاجار به کارهایی گماشته بودند مانند ایچ اغلان سرای سلاطین عثمانی. پیشخدمتهای خرد از خاندان اعیان و شاهزادگان که در اندرون و حرم خانه پادشاهان قاجار به خدمت اشتغال داشتند، کودک. ریدک. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی متعلق به کتاب خانه سازمان لغت نامه ذیل رندک). وصیف. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(غُ)
از غلام + باشی ترکی، رئیس غلامان، و بیشتر این لقب در سفارتخانه های اجنبی برای رئیس پیشخدمتان و محترم ترین آنان مصطلح است
لغت نامه دهخدا
(غُ)
دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد که در 29هزارگزی باختر الشتر و 22هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه قرار دارد. تپه ماهور و سردسیر است. سکنۀ آن 54 تن شیعه اند که به زبان لکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از رود خانه خیاط تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(غُ)
حاکم سند که با دادن باج ولایت را از شر ’شاه درانی’ رهایی بخشید. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 77 شود
لغت نامه دهخدا
(غُ)
دهی است از دهستان نارویی بخش شیب آب شهرستان زابل که در 35هزارگزی خاوری سکوهه، نزدیک مرز افغانستان واقع است. جلگه و گرم معتدل است. سکنۀ آن 59 تن شیعه و سنی هستند. که به زبان فارسی بلوچی سخن میگویند. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بَ زَ)
کسی که مشق کمان گروهه کند. (ناظم الاطباء). رجوع به غلیل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غلام بچه
تصویر غلام بچه
ریتک ریدک، خانه شاگرد
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس ترکان. توضیح غالبا این لقب در سفارتخانه های خارجی برای رئیس پیشخدمتان مصطلح بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلیل باز
تصویر غلیل باز
کسی که مشق کمان گروهه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جام باز
تصویر جام باز
کاسه گردان، حقه باز، متقلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علم باز
تصویر علم باز
کسی که علم را در تکایا بر پیشانی و زنخ و دندان نگاه می داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلام بچه
تصویر غلام بچه
((~. بَ چِ))
پسر نابالغ که در خانه بزرگان و شاهان قاجار خدمت می کردند، خانه شاگرد
فرهنگ فارسی معین
سنجاقک
فرهنگ گویش مازندرانی